اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
سلام بر حسین و بر علی بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین
آشنایی با اصحاب امام حسین علیه السلام
رقیه بنت الحسین
ابن فندوق در کتاب لباب الانساب از دختری به نام رقیه برای امام حسین علیه السلام در کنار فاطمه و سکینه یاد کرده است (1).
محمد بن شافعی دختران امام حسین علیه السلام را 4 تن دانسته و تنها از زینب، سکینه و فاطمه نام برده است و نام دختر چهارم ذکر نشده است (2) نجم الدین طبسی می گوید نام دختر چهارم امام حسین (ع) رقیه و کنیه اش ام کلثوم است (3) شیخ مفید تنها سکینه و فاطمه را به عنوان دختران امام حسین (ع) ذکر می کند(4).
در برخی نسخه های ملهوف که از امام حسین (ع) جملاتی به بازماندگان خود گزارش کرده، از رقیه نام برده شده است اما هیچ اشاره ای نشده که این رقیه، دختر امام است (5) این احتمال نیز وجود دارد که منظور از رقیه در این گزارش دختر امام علی (ع) باشد (6).
قاسم بن محمد بن احمد از اندیشمندان اهل سنت چنین نقل کرده است:
"در حاویه آمده که زنان خاندان نبوت در حالت اسیری حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده ها می دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می آید تا ایشان را به خانه ی یزید آوردند دخترکی بود 4 ساله که شبی از خواب بیدار شد و گفت پدر من حسین کجاست این ساعت او را به خواب دیدم که سخت پریشان بود زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست یزید خفته بود از خواب بیدار شد و حال تفحص کرد خبر بردند که حال چنین است آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند ملاعین سر بیاوردند و در کنار آن دختر 4 ساله نهادند پرسید این چیست ملاعین گفتند سر پدر توست آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد"(7).
در شهر دمشق بارگاهی وجو دارد که به رقیه منسوب است.
مرتضی مطهری ماجرای درگذشت او را در شام از تحریفات لفظی واقعه عاشورا دانسته است (8) .
(1) ابن فندوق. لباب الانساب 1385. ص 355.
(2) شافعی .مطالب السئول. 1419ه ق . ص 257.
(3) طبسی . رقیه بنت الحسین . صص 8-9.
(4) شیخ مفید . الارشاد . ج2. 1413ه ق . ص 135.
(5) سید بن طاووس . اللهوف . ص141.
(6) طبسی. رقیه بنت الحسین . ص25
(7) عماد الدین طبری. کامل بهایی. ج2. ص179.
(8) مطهری . مجموعه آثار . ج17. ص586.
سکینه بنت الحسین
نام او را آمنه یا امینه یا امیمه ذکر کرده اند و گفته اند به سبب سکون و آرامشی که داشت مادرش او را سکینه لقب داده است (1). او کوچک تر از خواهرش فاطمه است(2).
سکینه در زمان حرکت امام حسین علیه السلام به کربلا، بالغ و در سن ازدواج بوده است (3) ولی مورخان درباره ازدواج سکینه اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند که امام علیه السلام سکینه را به ازدواج عبدالله بن حسن علیه السلام در آورده (4) ولی شیخ مفید سن عبدالله را کم بیان می کند که به سن ازدواج و بلوغ نرسیده بود(5). در ریاحین الشیعه عبدالله بن مسلم بن عقیل همسر وی معرفی شده است (6) و همچنین برخی فقیهان شیعه از ازدواج او با مصعب بن زبیر برای جایز بودن ازدواج زنان شیعه با دیگر مسلمانان یاد کرده اند.
حضور در واقعه عاشورا
در روز عاشورا امام برای آخرین وداع از میدان برگشت و با اهل بیت خود وداع کرد و سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه ای نشسته بود و می گریست حضرت او را به سینه چسبانید و فرمود: ای سکینه بدان وقتی که مرگ من فرا رسد پس از من گریه تو طولانی خواهد بود تا زمانی که روح در بدنم هست با اشکِ حسرت، دل مرا آتش نزن. ای بهترین زنان! هر وقت کشته شدم تو نسبت به این کار اولی هستی(8).
و همچنین نقل است در روز 11 محرم به هنگام وداع اهل بیت با شهداء پس از سخنان حضرت زینب، سکینه پیش رفت و جنازه ی پدر را در آغوش گرفت اما لشکریانِ عمربن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند (9).
از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اکرم روایت است روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم نزدیک شدم و پرسیدم تو کیستی گفت من سکینه دختر حسینم گفتم من سهل بن سعد هستم که جدتان رسول خدا را دیده واز او حدیث شنیده ام آیا حاجتی دارید؟
گفت "ای سهل به کسی که سر را با خود حمل می کند بگو جلوتر از ما برود تا مردم در پی دیدن سر بروند و نگاه از ما بردارند ما حرم پیامبر خداییم". من به نیزه داری که سر را با خود داشت نزدیک شدم و به او گفتم ایا در مقابل 400 دینار حاجتم را برآورده می کنی گفت حاجت تو چیست گفتم سر را جلوتر از بانوان ببر او این کار را کرد و من نیز مبلغی را که وعده داده بودم پرداختم (10).
سکینه در مورد یزید می گوید: به خدا قسم سنگدل تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکی بدتر از او نیافتم (11).
(1) ابن خلکان . وفیات الاعیان. 1364ه ش. ج2.ص 397.
(2) طبری. تاریخ الامم و الملوک. 1967م. ج5. ص464.
(3) اصفهانی. الاغانی.1415ه ق .ج 21. ص 79.
(4) بلاذری. انساب الاشراف. 1417 ه ق.ج 2. ص 195.
(5) مفید الارشاد. 1380 ه ش. ص 465.
(6) محلاتی . ریاحین الشیعه. 1370ه ش . ج4. ص 255.
(8) ابن شهر آشوب . مناقب آل ابی طالب. ج2.ص 119
(9) سید بن طاووس . الملهوف علی قتلی الطفوف . ص181.
(10) خوارزمی . مقتل الحسین. ج2.صص60-61.
(11) شیخ صدوق . الامالی.مجلس 31. ص 230 . ح 3.
رباب بنت اِمرو القیس
رباب همسر امام حسین علیه السلام و دختر امرو القیس بن عدی، پدرش از اعراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد (1).
سید محسن امین می نویسد در کتاب الاغانی از قول هشام کلبی نقل شده است که رباب بهترینِ زنان و افضل آنان در جمال، ادب و عقل بود (2). بنابر نقلی امروالقیس سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به امام علی علیه السلام به عقد ازدواج امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین در آورد (3).
امام حسین رباب را بسیار دوست می داشتند و درباره وی شعر می سرودند. در شعری که به امام حسین منسوب است امام بیان می دارد که خانه ای که در آن رباب و سکینه باشد را دوست دارم(4).
رباب دو فرزند از امام حسین داشت یکی سکینه و دیگری عبدالله (علی اصغر)(5). بر اساس شواهدی که نقل شده رباب در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت او شهادت علی اصغر در آغوش پدر را نظاره گر بود(6) و در هنگامی که حسین علیه السلام کشته شد بسیار بی تابی می کرد (7).
پس از واقعه کربلا
بنا بر برخی نقل ها رباب یک سال نزد قبر امام حسین در کربلا ماند و سپس به مدینه بازگشت. البته این نقل جای تامل دارد چرا که اولا اینکار از شخصیت وی بعید است و ثانیا آیا امام سجاد علیه السلام چنین اجاره ای را می دادند؟ این نقل را شهید قاضی هم بسیار بعید شمرده است (8).
همچنین نقل کردند که وقتی پس از شهادت اما حسین اهل بیت به مدینه بازگشتند بعضی اشراف قریش به خواستگاری رباب آمدند اما او گفت بعد از رسول خدا کس دیگری را به عنوان پدر شوهر نمی پذیرم.
ابن اثیر می نویسد : رباب پس از آن واقعه، یک سال بیشتر زنده نماند و در این یک سال زیر سایه ننشست و از شدت غصه و اندوه درگذشت (9).
(1) امین . اعیان الشیعه.1421ه ق.ج6.ص449.
(2) بلاذری. انساب الاشراف .1417ه ق . ج2.ص195.
(3) ابن عساکر . تاریخ مدینه دمشق 1415ه ق. ج 69.ص119.
(4) امین . اعیان الشیعه. 1421ه ق . ج6. ص449.
(5) مفید الارشاد. 1414ه ق. ججججج2 . ص135.
(6) امین . اعیان الشیعه . 1421ه ق . ج6 . ص449.
(7) ابن الکثیر. البدایه و النهایه . 1408ه ق . ج8 . ص229.
(8) قاضی. تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا . 1383ش. ص 198-200.
(9) ابن اثیر. الکامل فی التاریخ.1386ه ق . ج2
فاطمه دختر امام حسین
فاطمه فرزند امام حسین (ع) و ام اسحاق بوده است که در سال 51 هجری قمری به دنیا آمده اند. مادرش (ام اسحاق) قبلا همسر امام حسن (ع) بوده که بعد از شهادت ایشان با امام حسین (ع) ازدواج می کند.
فاطمه شبیه ترین فرزند امام به فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد. وی از تابعین و از راویان حدیث بوده است که ایشان را ثقه و از طبقه چهارم راویان دانسته اند (1). فاطمه و حسن مثنی (فرزند امام حسن علیه السلام) پیش از واقعه عاشورا با هم ازدواج کردند (2) و هر دو در واقعه عاشورا حضور داشتند که حسن مثنی در روز عاشورا شجاعانه جنگید زخمی و اسیر شد دایی اش (اسماء بن خارجه) وی را نجات داد و در کوفه تحت درمان قرار گرفت و به سلامت به مدینه بازگشت (3).
ابوالجارد از امام باقر(ع) نقل می کند:
چون زمان شهادت جدم حسین علیه السلام فرا رسید دخترش فاطمه را فراخواند و نوشته ای درهم پیچیده که وصیتی ظاهری در برداشت به او داد (این درحالی بود که) علی بن حسین مریض بود و فکر می کردند بیماری او بهبود نخواهد یافت، وقتی امام به شهادت رسید فاطمه نامه را به علی بن حسین علیه السلام داد. پس امام باقر (ع) فرمود به خدا قسم این نامه نزد ماست(4).
بنا به قولی فاطمه در سال 117 ه ق از دنیا رفته و قبر وی در مدینه است.
(1) عسقلانی .تقریب التهذیب. 1412ه ق.ج 2.ص 657.
(2) شیخ مفید .الارشاد.1413ه ق .ج2 . ص25.
(3) همان.
(4) کلینی . الاصول من الکافی. ج1 . ص 241.
لیلا مادر حضرت علی اکبر
لَیلیٰ بنت أبی مُرَّة بن عُروَة بن مسعود الثَقَفی (1) همسر امام حسین (ع) و مادر حضرت علی اکبر می باشد. نام لیلا در تاریخ لیلی، آمنه و یا بره یاد شده است.
حضرت علی اکبر بزرگترین فرزند بانو لیلا بوده که در 11 شعبان سال 33 هجری قمری به دنیا آمده اند. عروه بن مسعود یکی از سادات اربعه در اسلام و از عظمای معروفین است. از طرف پدر به قبیله ثقیف و از طرف مادر به بنی امیه می رسد. به نقل برخی با ملاحظه ی همین نسبت بود که بنی امیه در روز عاشورا برای حضرت علی اکبر امان نامه (2) آوردند (3). برخی، از نظر شأن و مقام وی را از مشهورترین بانوی زمان خود دانسته اند (4).
در مورد حضور لیلا در کربلا اختلاف نظر وجود دارد. در منابع اولیه و قدیمی اثری از حضور وی در واقعه کربلا یافت نمی شود اما برخی منابع متاخر به حضور ایشان در کربلا اشاره کرده اند. طبق این منابع لیلا هنگام شهادت فرزندش علی اکبر در خیمه برای او دعا می کرده و پاره پاره شدن پیکر او را با چشم خود نظاره گر بوده است (5). مرحوم قمی در نفس المهموم اظهار نموده است که من به منبعی دست نیافتم که دال بر آمدن لیلا به کربلا باشد.
صاحب ریاحین الشیعه اذعان می دارد که در کتاب های تاریخی و مقتل ذکری از حضور لیلا در کربلا نشده است او می گوید حتی پیرامون زنده بودن او و لو در شهر مدینه سخنی به میان نیامده است و چه بسا که او قبل از واقعه عاشورا درگذشته باشد.
ولی در برخی روایات آمده وقتی که حضرت علی اکبر به میدان رفتند، امام حسین (ع) به لیلا فرمود که برای علی اکبر دعا کند و او را از سخن پیامبر که دعای مادر در حق فرزندش مستجاب می شود با خبر کردند نقل است که لیلا به خیمه رفت موی پریشان کرد و برای فرزندش دعا کرد و در جایی دیگر نقل شده است که حضرت لیلا نذر کرده که اگر فرزندش از میدان نبرد سالم برگردد مسیر کربلا تا مدینه را ریحان بکارد در این جا بسیار نقد شده است که لیلا چگونه می خواهد مسیر 300 فرسخ کربلا تا مدینه را ریحان بکارد و این کار از نظر عقلی درست نیست در پاسخ باید گفت که منظور نذر شرعی برای کاشتن حقیقی ریحان در این مسیر نیست بلکه منظور تصویر اوج اشتیاق برای بازگشت فرزند عزیز و مبالغه در اندوه برای دیدن دوباره فرزند است که این شدت چشم انتظاری لیلا را می رساند .
مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی .ج1 . ص26-27 می نویسد : جناب لیلا در کربلا نبوده اند استاد شهید مطهری مساله حضور لیلا در کربلا را در نتیجه افسانه ها و قصه هایی که در مورد وی نوشته شده را یکی از موارد تحریف در تاریخ کربلا ذکر کرده است و آن را با استدلال رد می کند.
(1) ابن عبدالبر. الاستیعاب .ج4.ص317.
(2) یکی از شگردهای دشمن در واقعه ی عاشورا که نوعی جنگ روانی برای تضعیف روحیه ی امام و یارانش و حتی تسلیم کردن آنان به حساب می آمد تلاش برای پراکنده کردن امام به ویژه بنی هاشم از گرد او بود چرا که هرچه یاران امام به ویژه افراد برجسته ی بنی هاشم کمتر می شدند هم کشتن انان ساده تر بود و هم متهم کردن امام به شورش بر ضد حکومت اسان تر بود و در نتیجه یزید و عاملانش به سهولت تبرئه می شدند مشهور است در روز تاسوعا هم برای حضرت عباس امان نامه فرستادند که این تلاششان بی نتیجه ماند .
(4) محلاتی .ج5.ص295
(5) ابصار العین . السماوی.ص224.
فکهیه همسر عبدالله بن اریقط
فکهیه یکی از بانوانی است که در کربلا حاضر بوده و در زمره اسیران کربلا می باشد.
فکهیه یا فاکهه(1) همسر عبدالله بن اُرَیقِط و مادر قارب شهید گلگون کفن کربلاست. (2) (3)
او کنیز امام حسین (ع) بود و در منزل رباب خدمت می کرد فکهیه هنگام حرکت امام به کربلا با فرزندش قارب به کربلا رفت و به دست دشمن به اسارت گرفته شد(4) (5) قارب هم جزء شهدای کربلاست. از وی اطلاعات دیگری در دست نیست.
(1) معانی السبطین ج2 ص231.
(2) ریاحین الشیعه ج3 ص317.
(3) اعلام النساء المومنات. ص 597.
(4) و (5) جمعی از نویسندگان ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین. ص 327.
دُلهَم (همسر زهیر بن قین)
دُلهَم دختر عمرو (1) و همسر زُهیر بن قین بجلی، نام او را دلهم، دلهیم و یا دیلم ذکر کرده اند. همسر دلهم (زهیر بن قین) از طرفداران عثمان بود و از دوستداران امام حسین (ع) به شمار نمی رفت.
در مسیر کربلا وقتی زهیر و اقوامش از مناسک حج برمیگشتند در یک منزل با کاروان امام روبرو شد امام شخصی را به سراغ زهیر فرستاد و او را احضار کرد ولی لو اعتنایی نکرد دلهم با روشی ارشادی به همسرش گفت سبحان الله آیا شرم نمی داری فرزند پیغمبر تو را می خواند و اجابتش نمی کنی؟ می رفتی و به سخنانش گوش می کردی! زهیر بی آنکه از این کار خوشش بیاید به نزد حضرت رفت زمانی نگذشته بود که با شادی و چهره ای درخشان بازگشت او سخت شیفته امام شده بود و تصمیم خود را گرفته بود زهیر به تشویق این بانوی قهرمان چنان شور و اخلاصی پیدا کرد که با جنگیدن در سپاه ابا عبدالله و با بر عهده گرفتن میمنه سپاه (جناح راست لشکر) پس از کشتن 120 نفر از سپاه دشمن، به درجه رفیع شهادت نایل شد.
درباره همسر زهیر دو نقل است : یکی اینکه همسر زهیر در کربلا بود و جزء شاهدان فاجعه کربلاست اما نقل مشهور این است که زهیر همسرش را با کسانی که همراه او بود به کوفه بازگرداند و موقعی که میخواستند از هم جدا شوند دلهم با چشمان گریان گفت: "تو در رکاب پسر پیامبر شهید می شوی در روز قیامت مرا فراموش نکن" و درست هم میگفت چون او عامل این تحول شده بود.
(1) بلاذری. انساب الاشراف. ج3 ص 167.
ام خلف همسر مسلم بن عوسجه
ام خلف از کسانی است که در کربلا حاضر بوده و در زمره اسیران کربلا می باشد.
نام او در منابع کهن وجود ندارد ولی در منابع متاخر نقل شده که وی همسر مسلم بن عوسجه اسدی و همان زنی است که در روز عاشورا پس از شهادت مسلم فرزندش خلف را به رفتن به میدان نبرد و دفاع از فرزند رسول خدا تشویق کرد. امام حسین (ع) مانع از این کار شد و خلف نزد مادرش برگشت ولی ام خلف به او گفت جز با یاری پسر پیغمبر از تو راضی نخواهم شد(1)(2)
ام خلف از زنان برجسته شیعه و نمونه یک زن تاریخ ساز است او که در میان راه کربلا به کاروان حسین بن علی علیه السلام پیوسته بود، توانست با بهره گیری از بصیرت و دین داری خانواده اش را در بهشت گرد هم آورد.
(1) ریاحین الشیعه . ج3. ص 305. به نقل از روضه الاحباب.
(2) اعلام النسا . ص142.
زینب صغری (ام کلثوم)
زینب صغری دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه (س)، کنیه اش ام کلثوم و چهارمین فرزند امیرالمومنین می باشد که در سال 6 ه ق به دنیا آمده است.
شیخ مفید در شمار فرزندان امیرالمومنین نام او را زینب و کنیه اش را ام کلثوم ذکر میکند. این کنیه را پیامبر (ص) به سبب شباهت زینب به خاله اش ام کلثوم دختر رسول خدا به او داد.(1)
در بین علمای شیعه و سنی این اختلاف نظر وجود دارد که زینب صغری فرزند چندم امیرالمومنین است؟ علمای شیعه او را کوچک تر از زینب دانسته اند(2) ولی اهل سنت ام کلثوم را بزرگتر از حضرت زینب ذکر کرده اند(3)
گروهی از مورخان هم بر این عقیده اند که حضرت علی (ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته اند، یکی از حضرت زهرا که در زمان عمر از دنیا رفته و دیگری از یکی دیگر از همسران امیرالمومنین است که در کربلا حضور داشته و جز اسیران به شام سفر کرده است.(4)
در برخی منابع تاریخی آمده است که ام کلثوم با عمربن خطاب خلیفه دوم ازدواج کرده است ولی جمعی از علمای شیعه مانند شیخ مفید این ازدواج را انکار کرده و آقا بزرگ تهرانی از چندین کتاب نام میبرد که در رد این ازدواج نوشته شده اند.(5)
نقل شده وی به همسری محمدبن عقیل بن ابی طالب در آمد که حاصل این ازدواج سه پسر به نام های عبدالله و عبدالرحمن و قاسم بود. ام کلثوم بعد از محمد بن عقیل به همسری کثیربن عباس بن عبدالمطلب درآمد که از او هم دختری به نام ام کلثوم به دنیا آورد.(6)
از ام کلثوم روایاتی در منابع شیعی نقل شده که اکثر این احادیث درباره مصائب وارد شده بر اهل بیت می باشد. مامقانی او را در زمره زنان راوی می شمارد و می گوید وی زنی جلیل القدر فهیم و بلیغ است و او را از ثقات می دانم.(7)
همراهی زینب صغری با امام حسین(ع)
از جمله کسانی که هنگام خروج امام از مدینه آن حضرت را همراهی کرد زینب صغری (ام کلثوم) بوده است.(8) در شب عاشورا پس از شنیدن اشعار امام حسین درباره بی وفایی دنیا ام کلثوم فریاد برآورد وا محمداه واعلیاه وااماه وافاطمناه واحسناه واحسیناه واضیعتاه بعدک یا ابا عبدالله در حالیکه این ها را صدا می زد گفت ای وای از آن درماندگی و بیچارگی که بعد از تو گریبانگیر ما خواهد شد. امام حسین (ع) خواهرش را تسلی داده و فرمودند: وعده الهی را از یاد مبر و مطمئن باش ساکنان آسمان ها و اهل زمین همه از بین می روند و به طور کلی همه ی مخلوقات در جهان هستی روزی هلاک خواهند شد.
سپس امام عده ای از خاندان خود, از جمله ام کلثوم را خطاب قرار داد و فرمود بعد از شهادتم بی تابی نکنید گریبان چاک نکنید صورت های خود را مجروح نکنید و سخنان بیهوده بر زبان جاری مسازید که موجب نا خشنودی خدا می گردد.(9)
در جریان اسارت
وقتی کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت ای اهل کوفه صدقه بر ما (اهل بیت پیامبر) حرام است.(10)
روایت است که به هنگام ورود کاروان اسرا به شام ام کلثوم از شمر خواست که سرهای شهدا را ازمیان اسیران به سمتی ببرند که همه ی نگاه ها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.(11)
در مورد نحوه و زمان وفات آن حضرت
آمده است که ام کلثوم و فرزندش زید بر اثر بیماری(12) یا خورانیدن سم به آنان از دنیا رفته اند(13) که بنا به گفته ابن طیفور پس از سال 61 ه ق و واقعه کربلا بوده است.(14)
(1) قمی. الکنی و الالقاب.مکتبه الصدر . ج1. ص 228
(2) مفید. الارشاد . 1414ق. ج1. ص 354
(3) ابن اسحاق . سیره ابن اسحاق. 1410ق. ص 247
(4) ابن طاووس . علی بن موسی اللهوف فی قتلی الطفوف. ص200.
(5) مدخل ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب بخش مخالفان ازدواج.
(6) زبیری . مصعب بن عبدالله . نسب قریش. ص45.
(7) مامقانی . تنقیح المقال. 1352ق. ج3. ص73.
(8) المفید فی ذکر السبط الشهید . ص13.
(9) ابن طاووس . علی بن موسی اللهوف فی قتلی الطفوف. ص140-141.
(10) مجلسی . بحارالنوار. 1403ق. ج45. ص114.
(11) ابن طاووس . اللهوف. ص 174.
(12) ابن حبیب بغدادی . المنمق. 1415ق. ص312.
(13) صغانی. المصنف. ج6. ص164.
(14) ابن طیفور . بلاغات النسا. 1372 ش. ص 23-24.
زاهر بن عمرو
زاهر بن عمرو شجاعى با تجربه و دلاورى مشهور و از دوستان معروف اهلبیت بود، او از یاران عمرو بن الحمق - صحابى معروف - بشمار مىرفت، و چون زیاد بن ابیه در طلب عمرو بن الحمق برآمد، زاهر با او بود و در قول و فعل با او مصاحبت داشت، آنگاه كه معاویه عمرو را تعقیب مىكرد، در تعقیب زاهر نیز بود، و سرانجام عمرو بن الحمق به دست معاویه به قتل رسید و زاهر خود را پنهان مىكرد، و در سال شصت هجرى چون مناسك حج را بجاى آورد، با امام علیه السلام ملاقات كرد و همراه امام به كربلا آمد.
حلاس بن عمرو
حلاس بن عمرو و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام هستند و حلاس در كوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به كربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین علیه السلام پیوست.
حجاج بن بدر
حجاج بن بدر اهل بصره است، و همان كسى است كه پاسخ نامه امام علیه السلام را از بصره به خدمت امام در كربلا آورد؛ این نامه را امام به مسعودبن عمر نوشته بودند، و حجاج بن بدر با امام بود تا در اولین حمله پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید، و بعضى شهادت او را بعد از ظهر ضمن مبارزه ذكر كرده اند.